آموزش، همگانی شود
صادق محبی
اکنون که در آغازین فصل بهار و شروع سال تعلیمی و تحصیلی قرارداریم شمولیت ها، ثبت نام و رفتن به مکاتب آغاز شده است این رفتن ها باید همه شمول شود و همهی کودکان بخصوص کودکان دارای معلولیت از حق تعلیم یکسان برخوردارشوند.
ایجاد زمینهی آموزشی برای همهی افراد مطابق به احکام صریح قانون اساسی ، مبانی دینی و قوانین و میثاق های پذیرفته شدهی بین المللی که افغانستان به آن متعهد است ، الزام آور است و باید همهی شهروندان حق دسترسی به آموزش را داشته باشند.
افراد دارای معلولیت و بخصوص اطفال و زنان دارای معلولیت که از جملهی آسیب پذیرترین اقشار اجتماعی به شمار می روند، مطابق به احکام قانون و اصول مقررات بین المللی نباید از حق آموزش محروم شوند و دولت مکلف است ، تا زمینهی مناسب فراگیری دانش و آگاهی را برای آنان فراهم سازد.
خداوند متعال در قرآن کریم درمورد جایگاه دانش و معرفت می فرماید:
ترجمه: آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند برابرند؟
پیامبر بزرگ اسلام آموختن علم را بر همگان فرض دانسته است آموختن علم بر هر مرد و زن مسلمان فرض است.
تعلیم درمادهی 43 قانون اساسی افغانستان چنین آمده است: " تعلیم حق اتباع افغانستان است که تا درجهی لیسانس در مؤسسات آموزشی دولتی به صورت رایگان از طرف دولت تأمین می گردد.
دولت مکلف است به منظور توسعهی متوازن معارف، تأمین تعلیمات متوسطهی اجباری، برنامهی مؤثر طرح و تطبیق نماید و زمینهی تدریس زبان های مادری را در مناطقی که به آنها تکلم می شود فراهم نماید."
اما در اسناد بین المللی حقوق بشر در رابطه با تعلیم در در مادهی 26 اعلامیهی جهانی حقوق بشر 1948 چنین آمده است .
الف) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش لا اقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد. آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش حرفهیی باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل، به روی همه باز باشد، تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره مند گردند.
حق تعلیم کودکان بویژه کودکان دارای معلولیت در قوانین پذیرفته شدهی بین المللی:
اولین سند جهانی که در رابطه با معلولیت سخن گفته است، اعلامیهی جهانی کودک (جامعهی ملل) سال 1924 است ک در مادهی دوم آن راجع به معلولیت ذهنی چنین آمده است: " كودكی كه دارای معلولیت ذهنی است باید یاری شود"
اعلامیهی جهانی حقوق کودک (1959) اصل پنجم چنین بیان شده است. كودك دارای معلولیت جسمی ، ذهنی ویا اجتماعی باید تحت توجه خاص ، آموزش ومراقبت لازم ،متناسب با وضع ویژهی وی قرار گیرد.
افغانستان کنوانسیون حقوق کودک را در سال 1989 امضا و در سال 1994 آن را به تصویب رسانیده است. در مادهی 23 بند دوم و سوم آمده است:
1_ دول طرف كنوانسیون اذعان دارند كه طفل دارای معلولیت مستحق حمایت خاص میباشد و باید کمک هایی که تقاضا میشود و به شرایط طفل و و ضعیت والدین و دیگر مراقبین طفل مناسبت دارد، مشروط به آماده بودن منابع به طفل مستحق و کسانی که مسؤول مراقبت او هستند رسانده شود.
2_ با تشخیص نیاز مخصوص یک طفل دارای معلولیت کمک تحویل شده مطابق به پارگراف 2 این ماده باید رایگان و در جایی که ممکن است با در نظر داشت منابع مالی والدین و دیگر افراد مراقبت طفل صورت بگیرد باید قسمی تنظیم شود که دسترسی مؤثر طفل دارای معلولیت و استفاده وی را از تحصیل، کارآموزی، خدمات صحی، خدمات باز پروری، آماده گی برای استخدام شدن و فرصتهای تفریحی به طرزی تأمین نماید که زمینه ساز تحقق کاملترین شکل تلفیق اجتماعی ورشد فردی به شمول رشد فرهنگی و روحی وی بشود.
دول طرف کنوانسیون باید مطابق به روحیهی همکاریهای بین المللی، مبادلهی معلومات لازم را در زمینهی مراقبتهای پیشگیرانه، طب عمومی، روانی وکاربردی اطفال دارای معلولیت به شمول پخش و وصول به معلومات مربوط به روشهای بازپروری، تحصیلات و خدمات حرفهیی به قصد بالا بردن قابلیتها و مهارتهای دولتهای طرف کنوانسیون و توسعهی تجارب شان در این ساحات، گسترش بدهند. در این زمینه نیازمندیهای کشور های در حال رشد مخصوصاً باید در نظر گرفته شود."
کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت که جدیداً در سازمان ملل متحد و به عنوان اولین سند حقوق بشری قرن بیست و یکم سازمان ملل متحد در مجمع عمومی در 13 دسمبر 2006 به تصویب رسید به صورت همه جانبه به موضوع افراد دارای معلولیت نگرسته و به تعقیب اسناد گذشتهی حقوق بشر به تعلیم افراد دارای معلولیت توجه خاص نموده است و در مادهی 24 حق تعلیم بند دوم چنین آمده است:
(الف) افراد دارای معلولیت از نظام آموزش همگانی بر مبنای معلولیت مستثنا نمی گردند ، و به همین منوال كودكان دارای معلولیت از آموزش اجباری رایگان ابتدایی و یا متوسطه بر مبنای معلولیت مستثنا نمی گردند؛
(ب) افراد دارای معلولیت می توانند به آموزش ابتدایی و متوسطه رایگان، با كیفیت، و فراگیر بر مبنای برابر با سایرین در جوامعی كه در آن زندگی می نمایند ، دسترسی داشته باشند"
و بند سوم مادهی 24:
دولت های عضو، افراد دارای معلولیت را قادر می سازند كه مهارتهای توسعهی اجتماعی و زندگی جهت تسهیل در مشاركت كامل و برابر آنها در امر آموزش را به عنوان اعضای جامعه فرا گیرند. بدین منظور دولتهای عضو تدابیر مناسبی را اتخاذ می نمایند ، از جمله:
(الف) تسهیل آموزش خط بریل و خطهای جایگزین ، شیوه های تقویتی و جایگزین، روشها و قالبهای ارتباطی و مهارتهای ترددی و جهت یابی، و تسهیل حمایت و راهنمایی همسان.
(ب) تسهیل در یادگیری زبان ایماء و اشاره و ارتقاء هویت زبانی جامعهی ناشنوایان.
(پ) اطمینان حاصل گردد كه آموزش افراد و بویژه كودكانی كه نابینا، ناشنوا یا نابینا- ناشنوا هستند به مناسبترین زبانها، شیوه ها و روشهای ارتباطی برای افراد و در محیطهایی كه توسعهی اجتماعی و آكادمیك را به بالاترین میزان افزایش می دهد، ارائه می گردد.
درافغانستان نظر به آمار و بررسیهای مختلف انجام شده تعداد مجموعی اطفال واجد سن مکتب که به معلولیت های گوناگون فزیکی، حسی ، ذهنی و غیره دچارند به 196000 تن می رسند که 56% آن را پسران و 44% را دختران تشکیل می دهند ، از مجموع کودکان دارای معلولیت که به سن مکتب رسیده اند تنها 62500 تن آنان به مکاتب مختلف شامل می باشند.
نظر به ظرفیت و توانمندیهای خاص کودکان دارای معلولیت مختلف ایجاب می کند که مکاتب خاص برای آن عده از کودکان که نیازمندی و محدودیت های خاص دارند ایجاد شود.
برای اطفال دارای معلولیت ناشنوایی مکاتب ناشنوایی با امکانات تعلیم و تربیت متناسب با نیازمندیهای شان به زبان اشاره ، و سایر امکانات آموزشی مخصوص آنان درتمام نقاط کشور به زبان های مختلف رایج کشور راه اندازی شود و مکاتب فعال در این عرصه تقویت و به وسایل و امکانات بصری زمان مجهز گردد ، استادان مجرب استخدام و تربیت كارمندان این عرصه جستجو گردد و همچنان در این رابطه از تجربیات مختلف نهادهای عرصهی تعلیمات خاص و همگانی فعال داخل کشور و خارج کشور استفاده اعظمی صورت گیرد تا باعث رشد استعداد این گروه آسیب پذیر شود.
برای آن عده از کودکانی كه دارای معلولیت نابینایی است، مکاتب و مدارس ویژهی آنان با امکانات ویژهی آموزش آنان به خط بریل فراهم گردد.
کودکان دارای معلولیت ذهنی نیز درمکاتب ویژهیی شامل گردند که به نیازمندی شان رسیدگی شود.
بدون شک کودکان دارای معلولیت استعدا دهای متفاوت و مختلفی دارند، به عبارت دیگر افراد دارای معلولیت و کودکان دارای معلولیت توانایی های متفاوت دارند، لذا برای رشد و بالندگی آنان باید زمینه های تعلیمی و تحصیلی که از وجایب دولت است ، فراهم گردد و در شرایط کنونی زیر بنای تعلیم، شمولیت و خودکفایی کودکان دارای معلولیت به عنوان حقوق بشری و انسانی شان مانند سایر کودکان و شهروندان در دستور کار جدی وزارتخانه ها و ادارات مختلف و بخصوص ادارات ذیربط مانند وزارت معارف و تحصیلات عالی قرارگیرد.
در پهلوی ایجاد مکاتب خاص و متناسب با ظرفیب و توانایی کودکان دارای معلولیت باید تعلیمات همگانی تقویت شده، گسترش یابد و آن عده اطفالی که به مکاتب خاص ضرورت ندارند به مکاتب عمومی شامل شوند و سهولت های شمولیت یعنی دسترسی فزیکی و مناسب سازی محیط برای جذب و اشتراک مورد توجه قرار گرفته، مهیا گردد؛ زیرا هر انسان حق دسترسی به حقوق شان را دارند، دولت افغانستان نظر به تعهداتش در مقابل اسناد بین المللی حقوق بشر و میثاق های گوناگون که به آن پیوسته است محیط قابل دسترس را به همه و بخصوص آسیب پذیران جامعه مهیا نماید.
قابل دسترس ساختن محیط نه تنها برای افراد دارای معلولیت ، بلکه برای همه سهولت می آورد به طور مثال اگر یک عمارت یا آپارتمان به آسانسور مجهز باشد از آن نه تنها افراد دارای معلولیت بلکه همه از آن بهره مند و مستفید خواهد شد.
یکی از راههای اولیه در پهلوی دیگر راهکارها جهت شمولیت و ادغام مجدد اجتماعی و جلوگیری از انزوای بیشتر افراد دارای معلولیت در آیندهی کشور، مناسب سازی محیط و قابل دسترس بودن آن برای اطفال دارای معلولیت به خاطر اشتراک آنان در مکاتب در شرایط فعلی می باشند.
برای داشتن جامعه عادلانه و متوازن که همهی افراد بخصوص آسیب پذیر ترین افراد جامعه بتوانند در آن از حقوق مساوی برخوردارباشند، حالا که زمان نهادینه سازی زمینه ها و فرصت ها می باشد چنین موارد مهم و حیاتی برای توانمند ساختن و خودکفایی بایستی درصدر برنامه ها ی بازسازی و توانبخشی قرارگیرد.
گامهای مختلفی در عرصهی آموزشی از طرف دولت ، وزارت معارف، استراتژی توسعهی ملی و نهادهای فعال ملی و بین المللی عرصهی معلولیت برداشته شده است ولی این ها کافی نبوده است زیرا نیازمندیها بیشتر از آن است، طرح های پیشبینی شده باید حالا تطبیق و اجراشده گسترش یافته و همهی مناطق را دربر گیرد.
برای پیش گیری از چالش ها و مشکلات بعدی تعلیمات زودهنگام در امر آموزش و پرورش اطفال یک امر کاملاً ضروری است که در اوایل سن مکتب فرصت های شمولیت و دسترسی به آموزش برای کودکان دارای معلولیت ایجاد شود که در آینده از مشکلات زیادی این عرصه جلوگیری و پیشگیری نموده و از استعداد آنان برای رشد و بازسازی وطن استفاده شده سهم خویش را به عنوان انسان مسؤول درجامعه ایفا نماید.
پیشگیری زودهنگام، توانبخشی زود هنگام و آموزشهای زودهنگام راهگشای مشکلات متعدد بعدی این آسیب پذیران جامعه می باشد.
حقوق کودکان دارای معلولیت در شرایط فعلی باید در نصاب تعلیمی، آموزش همگانی، آموزشهای خاص، ایجاد محیطهای قابل دسترسی در عرصهی خدمات توانبخشی، صحی و روانی در همهی قوانین و سیاستها و رویكردها مورد توجه قرار گیرد.
برگرفته از: شماره اول 1387 سال ششم مجله حقوق بشر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر