یادآوری: این مطلب "معلولان افغانستان از حمایت های قانونی تا رفتارهای تبعیض آمیز" قبلا در ویب سایت فارسی بی بی سی بمناسبت بازی های پارا المپیک 2012
لندن نشر گردیده است، جا دارد که از دست اندرکاران بی بی سی در زمینه تشکر و تقدیر
نمود، قابل ذکر است که یک عبارت در متن مقاله (یکی طرح پیش شرط سلامت جسمی و سلامت و روانی برای
نامزدان و دیگری تفویض کرسی های انتصابی در مجلس سنا برای معلولان.)
آمده است، حال آنکه مقصد تفویض کرسی های
انتصابی در مجلس سنا برای معلولان نبوده است بلکه مقصد واگذاری کرسی بر مبنای
معلولیت به کسی دیگر است، موضوع واگذاری و تفویض کرسی بر مبنای معلولیت در نه مورد
در پیشنویش قانون انتخابات آمده است. برای تصحیح این عبارت مقاله را درویبلاک شخصی
ام یکبار دیگر نشر می کنم تا سوتفاهم رفع گردد. تشکر از دوستان که از طریق فیس بوک پسندیدند، تبصره کردند و با دیگران شریک نمودند.
معلولان افغانستان از حمایتهای قانونی تا رفتارهای
تبعیض آمیز
صادق محبی, فعال در زمینه حقوق معلولان
افغانستان در پارا المپیک ۲۰۱۲ لندن تنها یک نماینده در وزنه برداری داشت که در میان ۱۳ ورزشکار این رشته دوازدهم شد، حال آنکه در اولین حضورش در سال ۱۹۹۶ در آتلانتای آمریکا با دو نماینده حضور یافته بود.
در پارا المپیک آتن یونان ۲۰۰۴ و همچنان پارا المپیک چین ۲۰۰۸ نیز نماینده افغانستان
دو نفر بود. در حالی که امروزه افغانستان به مراتب از امکانات و سهولت های بیشتری نسبت
به سال های پیشین برخوردار است و حضور تنها یک ورزشکار افغان در پارا المپیک لندن،
جای سوال دارد.
در حال حاضر در افغانستان شمار زیادی از معلولان ورزش
می کنند. توقع میرفت که افغانستان در پارا المپیک امسال نمایندگان بیشتری داشته باشد.
یک تحقیق و ارزیابی انجام شده در سال ۲۰۰۵ میلادی نشان می دهد که ۲.۷ در صد جمعیت افغانستان
که چیزی حدود ۸۰۰ هزار نفر می شوند، به شدت معلول اند.
از این میان ۴۱
در
صد زن هستند و حدود ۲۰۰ هزار کودک واجد شرایط رفتن به مکتب، نیز معلولیت شدید
دارند.
در افغانستان، معلولان با مشکلات فراوانی مواجه اند
و زنان و کودکان معلول، محدودیت های مضاعف دارند.
بررسی همه جوانب و مسائل مربوط به معلولیت در یک نوشته
دشوار است ولی در این نوشته سعی بر این است که به مهم ترین موانع و دلایلی که معلولان
در افغانستان را، با مشکلات جدی روبرو می کنند، پرداخته شود.
نگاه تبعیض آمیز و ناتوان نگر
با وجود راه اندازی برنامه های مختلف آگاهی دهی، هنوز
شمار زیادی از آدمها در افغانستان نسبت به معلولان دیدگاه های منفی، ناتوان نگر و محدودکننده
دارند، معلولان را ناتوان فکر می کنند که همیشه نیازمند کمک به دیگران هستند. درحالی
که معلولان را محتاج کمک می پندارند، حس قوی گریز از آنها نیز در سطوح مختلف وجود دارد.
معلولان حتی در خانواده از توجه همسان با دیگر اعضا،
برخوردار نیستند. حتی گاهی ننگ و عار خانواده پنداشته شده و مخفی نگهداشته می شوند.
بخصوص اگر معلول دختر یا زن باشد.
در بعضی خانواده ها معلولیت توبیخ و جزای الهی پنداشته
می شود حال آنکه کدام بنیاد شرعی ندارد. معلولان در جامعه افغانستان و حتی در خانواده
های خود، به نام ها و القاب زشت و ناپسند، خوانده می شوند.
بجای آنکه معلولی را به اسمش صدا کنند، او را با برجسته
کردن علت و مشکلی که دارد، صدا می زند.
معلول در افغانستان، بویژه آنهایی که در سنین کم، معلول
می شوند یا معلولیت مادر زادی دارند، از همان کودکی با رفتارها و برخورد هایی مواجه
می شود که واقعا خواسته یا نا خواسته می پذیرد که او ناتوان تر از دیگران است.
نگاه ترحم آمیز
در بهترین حالت، آنهایی که معلولان را به نام زشت صدا
نزنند، آنها را توهین و تحقیر نکنند، باز هم نگاه برابر به آنها ندارند. این دسته از
افراد نگاه شان به معلولان، نگاه ترحم آمیز است.
چنین دیدگاهی، پیامد ناگوار و خطرناکی را به دنبال
دارد. معلول هر لحظه متوجه می شود که اعضای دیگر خانواده مانع کار او می شوند و می
گویند تو نمی توانی من برایت انجام دهم، تو بنشین.
البته که شفقت و مهربانی در حق دیگران پسندیده است
اما این شفقت ها باید به گونه ای باشد که تسهیل کننده باشد و نباید احساس ناتوانی،
بیکارگی و باردوش بودن را به معلول تداعی کند.
زمان زیادی نیاز است تا معلولان از پیامد منفی تلقیناتی
که از محیط به او انتقال یافته بهبود یابد، به خود باور کند و تلاش کند که تا خود را
ثابت کند و به دیگران نشان دهد که نیازمند این همه ترحمی که سبب کنار زده شدن او از
همه عرصهها شود، نیستند.
با آنکه در سالهای اخیر برنامه های آگهی دهی در مورد
حقوق معلولان در افغانستان به اجرا گذاشته شده، اما در عمل چیز زیادی تغییر نکرده است
برنامه های فراگیر و متنوع آگاهی دهی که مناسب به سطح
درک و فهم همه باشد ضرورت است تا جامعه از توانمندی ها، حقوق و مسوولیت دو جانبه خویش
آگاه شود، مشکلات معلولان در جوامعی مثل افغانستان تنها با تغییر رویکرد اجتماعی نسبت
به معلولیت، قابل حل شدن است.
اگر چه که در سال های اخیر برنامه های مختلف آگاهی
دهی در مورد معلولان و حقوق آنها، از جانب دست اندرکاران مختلف ملی و بین المللی اجرا
شده است. اما این برنامهها هنوز نتوانسته که مشکل را رفع کند. چون از یک طرف چنین
برنامه هایی، به شهرها و برخی مراکز ولایات محدود بوده اند و از سوی دیگر تنها در مناطق
امن، اجرا شده اند.
حمایت های قانونی
حقوق اساسی معلولان به نحوی در قانون اساسی حمایت شده
و همچنان در سطح ملی،افغانستان دارای قانون حقوق و امتیازات معلولین است و در سطح جهانی،
چهار کنوانسیون حقوق بشری و بشردوستانه معلولیت را امضا کرده است.
اما با وجود همه اینها، در عمل دیده می شود که رسیدگی
به مشکلات معلولان اولویت نیست و اعزام تنها یک ورزشکار معلول از افغانستان به پارا
المپیک یکی از نمونه هایی است که نشان می دهد دولت تا چه حدی به معلولان و مشکلات آنها
بی توجه است.
افغانستان تاکنون بودجه مشخص ملی در راستای تطبیق برنامه
هایی برای معلولان، ندارد. تا قبل از ۲۰۰۵ افغانستان دارای ارگان مستقل معلولان بود ولی اکنون نهاد مستقل باصلاحیت که
به معلولان رسیدگی کند، وجود ندارد هرچند که دستاوردهای ده سال اخیر را هیچگاهی نمی
شود نادیده گرفت کارهای زیادی انجام یافته است، با آنهم دیده می شود که کارها بصورت
روزمره و بدون یک برنامه درازمدت و بصورت غیر تخصصی انجام شده است.
معلولیت منحیث اولویت ملی در تمام برنامه های نهادهای
دولتی که منحیث مسئولیت و مکلفیت بدان نگاه شود، وجود ندارد.
هرچند که معاونت "امور خانواده شهدا و معلولین
وزارت کار، امور اجتماعی"، به عنوان مسئول دولتی امور معلولان ایفای وظیفه می
کند و وزارت های صحت عامه، معارف، تحصیلات عالی در بسته های خدماتی خود مواردی در باره
معلولیت هم دارند.
اما بازهم خدمات آنان برای همه شهروندان دارای معلولیت
در کشور ناکافی است و یا از لحاظ فزیکی قابل دسترس نیست که اشخاص دارای معلولیت به
آسانی بتوانند از این خدمات مستفید شوند.
به نظر من راهی که می تواند مشکلات معلولان را حل کند،
فراهم سازی زمینه های سهم گیری اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ورزشی فراگیر معلولان با
برخورد روشمند، متخصصانه و حقوقی است و این در صورتی ممکن است که اداره مستقلی در این
زمینه وجود داشته باشد.
تبعیض های روشمند
اگر چنین اداره ای وجود نداشته باشد، یا برنامه ها
عملی نمی شوند، یا هم برنامه ها بصورت پراکنده اجرا می شوند که اثری چندانی نخواهند
داشت. بگذارید مثال زنده ای بیاورم تا روشن شود چرا به ایجاد اداره مسقلی در این زمینه
تاکید می کنم.
چندی قبل پیشنویش قانون انتخابات ساخته شد، در این
پیشنویس حقوق سیاسی اشخاص دارای معلولیت نادیده گرفته شد و محدودیت های قانونی برای
آنان وضع شد تا آنان نتوانند خود را نامزد کنند.
در پیشنویس قانون انتخابات دیگر بانیان انتخابات ملکف
به فراهم سازی سهولت ها غرض رای دهی اشخاص دارای معلولیت نیستند.
در پیش نویس قانون انتخابات افغانستان، کمیسیون انتخابات
دیگر ملزم نیست تسهیلاتی را برای رای دهی معلولان فراهم کند
حال آنکه در قانون گذشته انتخابات چنین مسئولیتی جزئی
از مکلفیت های قانونی کمیسیون مستقل انتخابات بود، افزون بر این ۲
مورد
دیگر هم که مانع حضور اشخاص دارای معلولیت برای شرکت در انتخابات می شود، در پیشنویس
قانون انتخابات اضافه شد.
یکی طرح پیش شرط سلامت جسمی و سلامت و روانی برای نامزدان
و دیگری واگذاری کرسی بر مبنای معلولیت به کسی دیگر است.
این پیش نویس نشان می دهد مسئولان امور در افغانستان
باز هم به معلولان نگاه "ناتوان نگرانه" دارند.
چگونه می شود که انسان های دارای معلولیت را در قرن
۲۱
ناتوان
پنداریم و به راحتی از کنار هزاران دانشمند، نویسنده، هنرمند، سیاستمدار، متفکر و ورزشکار
معلول در افغانستان و جهان که همه نشان دادند که معلولیت ناتوانی و محدودیت نیست، بگذریم
و مانع حضور و سهم آنان از مشارکت در تصمیم گیری و تعین سرنوشت شویم.
معلولیت اولویت رسانه ها هم نیست دیده می شود که حتی
پوشش خبری ورزش پارالمپیک و حضور تنها ورزشکار دارای معلولیت افغانستان کم رنگ بوده،
درست پوشش داده نشده است.
ورزش ورزش است چه اشخاص دارای معلولیت با بدون معلولیت
اشتراک می کند و پارالمپیک بعنوان دومین رخداد یا واقعه مهم ورزشی جهانی بعد از المپیک
است که روز به روز به انواع ورزش های معلولیت و سطح بلند اشتراک کنندگان بدان افزوده
می شود.
منبع : ویب سایت فارسی بی بی سی
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2012/09/120904_l09_disable_afghanistan.shtml
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر