صبح روز دوشنبه (24 دسمبر 2018) در صفحه ای فیس
بوک یکی از همکارانم دیدم "خدا
جان به داد همکاران عزیز مان که فعلا در ریاست شهدا و معلولین گیر مانده اند برس
امین یا رب العالمین"
سخت وحشت زده و پریشان شدم. جمله کوتاه بود، اما ویرانگر. برای جزییات بیشتر، خبرگزاری
ها را مرور کردم. متاسفانه جنگ ادامه داشت و گزارش لحظه به لحظه بروز میشد. تا
اینکه خبرهای غم انگیز کم کم کامل شده میرفت: "اداره
ملی حمایت از اشخاص دارای معلولیت و ورثه شهدا" و "و وزارت فواید عامه" مورد حمله ای
انتحاری – تروریستی قرار گرفته است.
این اداره برایم علاقه ای خاص دارد، مدت نه سال
در آنجا همکار بودم و با دوستان زیاد آشنایی داشتم. سالها با همکاران دیگر برای
بهبود آن اداره و وضعیت زندگی اشخاص دارای معلولیت تلاش های همه جانبه نمودیم. نمی
شود، از کنار آن به سادگی گذشت، هرچند که فعلا آنجا نیستم.
آرامش روحی ام برهم خورده بود، به یاد همکارانم بودم
که با چه وضعیت اسفباری میان مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می کنند. در این میان
برخی ها از سلامتی خود گزارش می دادند که خوشحال کننده بود. اما گزارشی کسانیکه
جان به سلامت برده بودند، حکایت از وضعیت دردناک و تکان دهنده داشت. برخی ها برای فرار
از چنگ جانی ها از بلند منزل ها به پایین پریده بودند. همه دوستان آن اداره، یکی
یکی از پیش چشمانم عبور می کرد. آرزو می کردم که آنان جان به سلامت برده باشند و
آسیبی به شان نرسیده باشند. بعد از گذشت یک روز از ماجرای وحشتناک خبرها بیشتر عدد
بود، بالای چهل نفر کشته و ده ها تن زخمی. در میان جان باختگان اسامی عده ای از
همکاران سابقم نیز دیده می شود، با تأسف و درد که دیگر در میان ما نیست. روح شان
شاد و یادشان گرامی باد!
حمله طالبان و یا هر تروریست دیگر بر این اداره
و کشتن کارمندان ملکی که برخی شان خود دارای معلولیت بودند، جز سبوعت، آدم کشی و
درندگی چیزی دیگری، بوده نمی تواند. با آنکه یک مقدار فعالیتی ناکافی در زمینه
معلولیت صورت گرفته است، اما معینیت امور شهدا و معلولین قبلی و اداره فعلی هنوز
هم یکی از بخش های اداری حکومت است که کمترین توجه به آن شده است. یا بعبارت دیگر از
آن همان بخش های است که فراموش شده محسوب می شود.
هدف قرار دادن اداره ای که برای آسیب پذیر ترین
قشر جامعه با امکانات اندک و ظرفیت پایین کار می کنند، هیچ مبنا و توجیهی ندارد.
صدمه و آسیب رسانیدن به افراد ملکی و تأسیسات ملکی جنایت
جنگی است. کشتار
و حمله به افرادی که خود قربانیان اولیه جنگ و نزاع مسلحانه است و دست شان از همه
امکانات حداقل زندگی فردی - اجتماعی کوتاه است، توجیه پذیر نیست. فقط در منطق
طالبانی قابل فهم است.
اشخاص دارای معلولیت تهدیدی به هیچ قشر و گروهی
نیست که مورد حمله قرار گیرد. این قشر چیزی برای زندگی و تهدید ندارند. دست، پا،
چشم، گوش و اعضای بدن شان را هرکی به نوبه خود ستاندند، بگذارید که چند روزی را در
بدبختی بیش از حد خود باشند. حق حیات اساسی ترین حق بشری است نباید مورد تعرض قرار
گیرد.
حمله به اداره ملی حمایت از اشخاص دارای معلولیت
وورثه شهدا مصداق واضح نقض حقوق بشر و جنایت جنگی است. توقع میرود که دولت، نهادهای حقوق
بشری، سازمان ملل متحد و نهادهای خود اشخاص دارای معلولیت دادخواهی نموده تا جنایت پیشگان به کیفر اعمال شان رسیده
از تکرار آن جلوگیری شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر